می نویسم که یادم بمونه ... .

رسم عاشقی در این است که عاشق به تمام مظاهر معشوق دل ببندد و او را در هر لباسی که میبیند تقدیس کند .

می نویسم که یادم بمونه ... .

رسم عاشقی در این است که عاشق به تمام مظاهر معشوق دل ببندد و او را در هر لباسی که میبیند تقدیس کند .

رویای الهام

چرا اینجوری ؟

مرگ حقه ولی خونواده الهام میتونن این داغ سنگین تحمل کنن ؟

چرا مردم رحم و مروت یادشون رفته ؟

چرا بعضی ها سر بریدن و خفه کردن آدمای دیگه براشون مثل آب خوردن میمونه ؟!

الهام خیلی جوون بود و مستحق این نبود که جلوی دختر 5 سالش چاقو بخوره و خفه بشه .

صوفیا خیلی کوچیکتر از اینه که تا مرز مرگ چاقو بخوره و این غم ابدی و سخت ببینه و تحمل کنه .

چرا باید تو بیمارستان مدام گریه کنه و بگه :" من دیگه مامان ندارم .. من دیدم مامانمو کشتن ."

.

.

.

خدایا به خونوادش صبر بده ..

دیدن صحنه ای که مسعود اسم الهامو روی اعلامیه ببوسه و گریه کنه خیلی سخته .

شنیدن ناله های مادر و خواهراش خیلی دردناکه .